فاطمهفاطمه، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 1 روز سن داره

نخود مامان

یک روز خوب با نخودم

دخملم الان که دارم برات مینویسم لالا کردی دیروز برا اولین بار دخمل خوبی بودی و با مامان همکاری کردی من امتحان داشتم و تو کلی به من حال دادی تا کتابو برمیداشتم برام بدو بدو خودکار میاوردی کتاب میزاشتم زمین میرفتم سراغ کاری میدویدی برام کتابو میاوردی تا میخوندم بوسه بارانم میکردی خلاصه یه روز خوب با هم داشتیم برا اولین بار احساس کردم چقد بررگ شدی در صورتی که فکر میکردم نزاری اصلن چیزی بخونم ولی نه خانم شده بجه ام
13 تير 1392

تبریک

نخود قشنگم بلاخره پستونک رو رها کردیییییی تبریک تبریک نخودم
12 تير 1392

مقاومت ادامه دارد

٢ روزه نخودم پستونک نخورده دیشب کلی بهونه میگرفت اما مقاومت کردم انشالا کلن ازسرت بیفته و من رسمن موفقیتمونو اعلام کنم
11 تير 1392

اولین جمله

یادم رفت ثبت کنم  اولین جمله ای که نخودم گفت بابا نیستش صبح که بیدار شد دید بابایی رفته بهم گفت مامان بابا نیستش  
10 تير 1392

بدون عنوان

دیروز با خاله ها رفتم دهکده ابی شما رو راه نمیدادن اخه نخود هستی پیش مامانی موندی اصلن بم خوش نگذشت خیلی دلم برات تنگ شد ٨ صبح رفتیم ٨ شب اومدیم دیگه دا شت اشکم در میومد دلم برا بابایی هم تنگ شد اممممممممممممممممممممممممما وقتی برگشتم مامانی گفت از صبح بت پستونک نداده میخاد از پستونک بگیرتت شبم خونه مامانی موندیم تو موفق شدی یک شبانه روز پستونک نخوری امروزم روز دومه ممنون مامانییییییییییییییی
10 تير 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نخود مامان می باشد